ماد نام قومی هندواروپایی مرتبط با پارس‌ها بود که در سده ۱۷ پیش از میلاد

در سرزمینی که بعدها به نام ماد شناخته شد نشیمن گزدید.

شواهد زبان‌شناسی نشان می‌دهد که زبان‌های ایران مرکزی بازمانده مستقیم زبان مادها است

 

شاهنشاهی ماد در زمان هووخشتره به بزرگ‌ترین پادشاهی غرب آسیا حکومت می‌کرد

و سراسر ایران را آن چنان که در نقشه سرزمین ماد هویدا است برای نخستین بار در تاریخ

به زیر یک پرچم آورد. هوخشتره بنیانگذار اولین قدرت ایرانی بود.

پایه گذاری دولت ماد به عنوان نخستین دولت بر پایه وحدت اقوام مختلف ساکن فلات ایران

با مشترکات و پیوندهای فرهنگی را باید به عنوان مهم‌ترین رویداد در تاریخ ایران به شمارآورد.

مجموعه لشکرکشی‌های آشور به سرزمین ماد در قرن هشتم پ. م. و خطر حمله از غرب

به‌وسیله دولت زورمند آشور،نیاز تشکیل یک دولت متمرکز را برای مادها که جدیدترین

مهاجران به زاگرس بودند بوجود آورد.



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 25 آذر 1394برچسب:, | 12:29 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |



تاريخ : چهار شنبه 25 آذر 1394برچسب:, | 12:15 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |

 

 



تاريخ : چهار شنبه 25 آذر 1394برچسب:, | 12:1 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |
تاريخ : چهار شنبه 25 آذر 1394برچسب:, | 11:51 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |

 

نخستین دودمان فرمانروا در تاریخ اساطیرى و حماسى ایران زمین «پیشدادیان» بودند. پیشداد به معنى «اولین کسى که قانون آورده است». در شاهنامه فردوسى نخستین پادشاه پیشدادى «گیومرث» (کیومرث) (کیومرس) بود که در متون اوستایى و باستانى نخستین انسان آریایى و اولین فرمانروا بوده ... 

 نخستین دودمان فرمانروا در تاریخ اساطیرى و حماسى ایران زمین «پیشدادیان» بودند. پیشداد به معنى «اولین کسى که قانون آورده است». در شاهنامه فردوسى نخستین پادشاه پیشدادى «گیومرث» (کیومرث) (کیومرس) بود که در متون اوستایى و باستانى نخستین انسان آریایى و اولین فرمانروا بوده و مطابق متون اساطیرى بعد از اسلام نخستین مرد کیومرث و نخستین زن «مردیانه» بود. بعد از او به ترتیب هوشنگ و جمشید به جهاندارى مى رسند. ضحاک تازى بعد از آنکه جمشید را شکست مى دهد، مدتى بر ایران حکومت مى کند و فرزندان جمشید را اسیر مى نماید. اما دچار قیام کاوه آهنگر و فریدون مى شود. بعد از زندانى شدن ضحاک در دماوندکوه، فریدون، منوچهر، نوذر، زاب و گرشاسب به فرمانروایى و سردارى مى رسند. بعد از زوال پیشدادیان یکى از نوادگان منوچهر به نام کیقباد به کمک رستم قهرمان داستان هاى حماسى ایران، فرمانروایى خاندان کیان را پایه ریزى مى کند.

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 25 آذر 1394برچسب:, | 11:46 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |

 

 

درفش کاویانی بی گمان یکی از پرارزش ترین پرچم های جهان است که از روز آفرینش آدمی و خوی شهری گری (تمدن) گرفتن، بر افراشته شده است. زیرا این پرچم چندین برتری به همه ی پرچم های جهان دارد و فرادادهایی (امتیازاتی) که در آن است در هیچ یک از دیگر پرچم ها در سراسر جهان یافت نمیشود.

۱ ـ این پرچم از دل جامعه انسانی بیرون آمده و از یک پیش بند چرمی آهنگری دلاور که برای درهم کوبیدن ستم و شکنجه بیدادگرهای تازی به پا خواست، فراهم آمده است.
۲- این پرچم مردمی است و به دست مردم ساده ولی دلیر کوچه و خیابان درست شده و پرچم رسمی کشور به شمار آمده و پذیرفته گشته است. ولی همه ی پرچم های دیگر جهان پیمانی (قراردادی) می باشند که از سوی گرداننده های کشور ساخته و پرداخته و به مردم پذیرانده شده اند. تا جایی که به یاد می آوریم هیچ پرچمی در جهان با رأی مردم و همه پرسی برپا نشده است. ازین رو کمتر خواسته ی مردم در آنها نمایان است. ولی درفش کاویانی بدست مردم ساخته شده و از میان آنها بیرون آمده است.
۳- هر کشوری پس از گزینش پرچم برای رنگ ها و نشانه های آن درون مایه هایی برگزیده است. ولی درفش کاویانی هنگام برافراشته شدن همه درون مایه (معنا و محتوا) خود را به همراه داشت؛ زیرا در پیکار با دشمن خونخوار و برای سرنگونی او پیشاپیش مردم به پا خواسته به جنبش و چرخش درآمد.
۴- این پرچم برای آزادی ایران زمین از دست بیگانه های چیره برآن از دل جامعه به خروش آمده برپا گردید.
۵- این پرچم زنده کننده ابرتنی، والایی و گران منشی (غرور) درهم کوبیده و نابود شده ایران وایرانی است.
۶- این پرچم کهن ترین پرچم جهانی می باشد که به دست ایرانی برافراشته شده است.

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 25 آذر 1394برچسب:, | 11:37 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |

چرا یادمان های ایران سر افراز ؟

 

از زمانی که قدرت درک یافتم و توانستم محیط و اطرافم را درک کنم. احساس وابستگی را نیز تجربه کردم.ابتدا آن را در مادرم متجلی دیدم. و چنان بر دامان او چنگ زدم که او را عزیز تر  از همه کس و همه چیز دانستم. بعد تر فهمیدم که این احساس را کم و بیش به خانواده و دیگر اطرافیان دارم.در مدرسه و هنگام تحصیل ، این احساس را نسبت به همشاگردیها و معلمان  نیز در خود یافتم.در همان مدرسه بود که با شاهنامه این کتاب سترگ آشنا شدم . و خیلی خوب پیام آن را درک کردم . فردوسی بوضوح فریاد می نمود و می گفت اگر ما پرورش یافته دامان مادر خود هستیم. سرزمین مان ایران و تاریخ پر گهر آن نیز مام همه کسانی ست چون ما که در دامان آن پدید آمده و رشد نموده ایم. پس باید آن رانگهبان بوده و استوارش داریم .

 با این اندیشه دست بکار شدم و تلاش نمودم . گامی در رسیدن به این وظیفه و هدف بر دارم. پانزده ساله بودم که اولین کتابم را با نام مورچه و دانه گندم به دست نشر سپردم . و به فرزندان ایران تقدیم نمودم . شاید پدر ، مادر و یا برادر شما که در آن روزگار کودک و یا نوجوانی بودند. این داستان را بیاد داشته باشند. مورچه ای که برای حفظ  جامعه خود تلاش فراوانی از بخرج داده و سعی در سیانت از خانه خود را دارد.

با این کار تلاش می کردم تا به سهم خویش جا پای فردوسی بزرگ بگذارم. 

آب قلزم را اگر نتوان کشید      هم به رفع تشنگی باید چشید

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 25 آذر 1394برچسب:, | 11:19 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |